کد مطلب:311995 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:267

رفتار اعراب با زنان، پیش از اسلام
به عكس عقیده عبدالله عفیفی، نویسنده كتاب «زن عرب در جاهلیت و اسلام»(1) و همچنین به خلاف گفته عمر ابوالنصر، نویسنده كتاب «فاطمه دختر محمد» زن و دختر در جاهلیت نه تنها ارزش اجتماعی نداشتند، بلكه به عنوان یك انسان هم به شمار نمی آمدند.



داستان هایی در این مورد نقل شده كه پاره ای از



آنها ـ در عین این كه رقت آور است ـ نشان می دهد كه اسلام در مدت كوتاهی چگونه توانست چنان روحیه های سركش و خشن را تغییر دهد و رأفت و مهربانی را جایگزین سنگدلی و خشونت سازد.



شیخ جعفر نقدی، مؤلف كتاب «زن در اسلام»(1) در صفحه های 7 و 9 كتاب خود، مختصری از فجایع عرب های جاهلیت درباره دختران را متذكر شده، می نویسد: اعراب رسماً زن ها را مثل یك حیوان می فروختند و یا مبادله می كردند و برخی از قبایل، دخترانِ خود را در گودالی انداخته، روی آنها خاك می ریختند تا بمیرد و یا از مناره و كوه بلند پایین می انداختند و عده ای از آن ها ولادت دختران را به فال بد می گرفتند!



قرآن نیز در چند جا به این رفتار وحشیانه اشاره دارد ولی این دو نویسنده، یا روی تعصب ملّی و حفظ قومیت و یابه دلایل دیگری، به دفاع پرداخته اند; به خصوص عبدالله عفیفی می گوید: دختران به قدری در نظر پدرانشان محترم بودند كه عده ای دختران خود را به خدا اختصاص داده و آن ها را می پرستیدند! آنگاه برای تأیید گفتار خود داستان



خواستگاری حرقه، دختر نعمان بن منذر را متذكر می شود كه خسرو پرویز وی را از نعمان خواستگاری كرد، ولی نعمان با این كه حاكم و دست نشانده خسرو بود، از كثرت محبّتی كه به دختر خود داشت، راضی نشد او را شوهر دهد.



عبدالله عفیفی و عمر ابوالنصر از این داستان چنین نتیجه می گیرند كه دختر نزد اعراب به اندازه ای بزرگ بوده كه حاضر نمی شدند او را به یك اجنبی شوهر دهند(1) و (2) حتی



اگر آن اجنبی پادشاه مقتدری مانند خسرو پرویز باشد. ولی چنانكه پیشتر اشاره شد، این دو نویسنده، زیر فشار تعصب مالی واقع شده و چنین اظهار عقیده نموده اند.



امتناع نعمان بن منذر از این وصلت، ناشی از كثرت علاقه و شدت محبّت او به دخترش نبود، بلكه روی همان تنفر كینه ای بودكه در آن زمان عرب ها از ایرانیان و ازدواج با اجنبی و به خصوص ایرانی را برای خود ننگ می دانستند.



به طور خلاصه، می توان فهمید كه دختران در دوره جاهلیت بسیار خوار و ناچیز بوده اند. بلی، شاید در خانواده های اشرافی و سرمایه داری، بیش از خانواده های پست، از دختر رعایت می شد ولی این اندازه رعایت را نمی توان دلیل میل غریزی و فطری گرفت بلكه از این جهت است كه مردمان ثروتمند علاقمندیشان به همه چیز بیشتر از طبقه عادی است.



همین كه دین مقدس اسلام انتشار یافت و محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم)رهبری مردم را به عهده گرفت، از یك سو با دستورات علمی قرآن و از یك سو با تربیت عملی خود، مأموریت داشت كه این كردار زشت را ریشه كن سازد.



دورانی كه فاطمه در خانه پدر و تحت تعلیم پیغمبر اسلام روزگار می گذرانید، اگرچه اجازه نیافت نتایج تعلیم پدرش را آشكار كند و آنچه را در مكتب او یاد گرفته به مرحله اجرا و عمل بگذارد، ولی فضایل اخلاقی فاطمه بیشتر در خانه علی بن ابی طالب (علیه السلام)آشكار گردید. آنجا معلوم شد پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) چگونه زهرا را برای زندگانی در محیط خانوادگی جدید تربیت كرده و در آنجا باید نتیجه گرفت كه دختران قبل از هرچیز باید به وظایف خانوادگی آشنا بوده و تكلیفی را كه محیط تازه به گردن آنها می اندازد دانسته باشند.



در اینكه باید دختران تعلیم و تربیت كامل را فرابگیرند هیچ تردیدی نیست، ولی اشكال در طرز تعلیم و تربیت و نتایجی است كه بر این دو، بار خواهد شد.




1 ـ المرأة العربية في الجاهلية و اسلامها.

1 ـ فاطمه بنت محمد، صص30 ـ 28 و زندگاني فاطمه، ص19 ـ 17



2 ـ عبدالله عفيفي در كتاب «المرأة العربية في الجاهلية و اسلامها» به اين داستان اشاره كرده، مي گويد: خسرو پرويز، حرقه دختر نعمان بن منذر را خواستگاري نمود ولي نعمان با اينكه حاكم و دست نشانده او بود، حاضر نشد دخترش را به دربار ايران بفرستد و در پاسخ فرستاده خسرو عذر آورد.



پرويز كه انتظار جواب منفي نداشت، خشمگين شد و نعمان را به دربار احضار كرد.



نعمان سرپرستي دخترش را به هاني بن قبيصه شيباني سپرد و به دربار خسرو پرويز رفت. پادشاه ايران به كيفر نافرماني دستور داد نعمان را زير پاي فيل انداختند، تا گوشت و پوستش پاره گرديد. پس از مرگِ نعمان، خسرو مجدداً حرقه را از نگاهبان وي خواستگاري كرد، ولي هاني نيز پيشنهاد خسرو را نپذيرفت. بالأخره خسرو براي اينكه عرب هاي نافرمان را تنبيه كند، سپاهي بدانسوي فرستاد ولي سربازان ايران در ذي قار از سپاه عرب شكست خوردند و جنگ به نفع عرب ها پايان يافت